آیا ابزارهای هوش مصنوعی سلامت عمومی را متحول خواهند کرد؟
آیا ابزارهای هوش مصنوعی سلامت عمومی را متحول خواهند کرد؟ محققان استدلال می کنند که اگر آنها به پیروی از الگوهای قدیمی ادامه دهند، نه
لوسیا ویتاله، دانشجوی دکتری در دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه کالیفرنیا، سانتا کروز، در پژوهش جدید خود به بررسی نقش فزاینده هوش مصنوعی در حوزه مراقبتهای بهداشتی پرداخته و به پتانسیلهای مثبت و نگرانیهای مهم پیرامون اجرای این فناوری اشاره کرده است. در این پژوهش که با همکاری لیا شیپتون، دانشجوی دکتری دانشگاه بریتیش کلمبیا، در مجله Social Science & Medicine منتشر شده است، ویتاله به تحلیل دقیق نقش در حال تکامل هوش مصنوعی در زمینه پزشکی میپردازد.
حامیان هوش مصنوعی بر این باورند که این فناوری میتواند جنبههای مختلف مراقبتهای بهداشتی را متحول کند؛ از مدیریت زنجیره تأمین و نظارت بر شیوع بیماریها گرفته تا تشخیص بیماریها و تفسیر تصاویر پزشکی.
همچنین، میتواند به رفع نابرابریهای موجود در دسترسی به مراقبتهای بهداشتی کمک کند و کمبود نیروی کار در این حوزه را جبران نماید. اما منتقدان نگرانیهایی را در زمینه نقض حریم خصوصی، وجود تعصبات نژادی و جنسیتی در مدلهای هوش مصنوعی، شفاف نبودن فرآیندهای تصمیمگیری آن و همچنین خطر استفاده از هوش مصنوعی توسط شرکتهای بیمه برای تبعیض علیه افراد دارای مشکلات سلامتی مطرح کردهاند.
ویتاله و شیپتون استدلال میکنند که مسیر فعلی توسعه هوش مصنوعی ممکن است تکرار الگوهای فناوریهای گذشته باشد که تأثیر محدودی داشتهاند، چرا که این فناوریها اغلب با مشکل «سیاست اجتناب» روبرو میشوند. این سیاست توجه را از مشکلات ساختاری اساسی در بهداشت عمومی جهانی منحرف کرده یا حتی این مشکلات را تشدید میکند.
برای مثال، مانند بسیاری از مداخلات فناورانه گذشته، بیشتر تلاشهای توسعه هوش مصنوعی در حوزه بهداشت بر درمان بیماریها تمرکز دارد و به علل زیربنایی سلامت توجهی نمیکند. ویتاله و شیپتون نگرانند که هیاهوی ایجاد شده پیرامون ابزارهای هوش مصنوعی که هنوز اثبات نشدهاند، توجهات را از نیاز فوری به اجرای مداخلات جامع و کمهزینه، مانند کارکنان بهداشت اجتماعی و برنامههای کاهش آسیب، منحرف کند.
ویتاله میگوید: «ما این الگو را قبلاً هم دیدهایم. ما همچنان در فناوریهای به اصطلاح نجاتبخش سرمایهگذاری میکنیم که در نهایت تغییرات اساسی در بهداشت عمومی ایجاد نمیکنند، زیرا این فناوریها به علل سیاسی و اجتماعی عمیقتری که بر سلامت تأثیر میگذارند، نمیپردازند. این عوامل میتوانند از اولویتهای سیاستهای بهداشتی گرفته تا دسترسی به مواد غذایی سالم و یک مکان امن برای زندگی متغیر باشند.»
ویتاله همچنین به این نکته اشاره میکند که هوش مصنوعی احتمالاً الگوهای آسیب و استثمار را که در گذشته در صنعت بیوفارما رایج بوده، ادامه خواهد داد یا حتی تشدید خواهد کرد. یکی از مثالهای مورد بحث در این مقاله این است که مالکیت و سود حاصل از هوش مصنوعی در حال حاضر عمدتاً در کشورهای با درآمد بالا متمرکز است، در حالی که کشورهای کمدرآمد و با مقررات ضعیف ممکن است هدف استخراج دادهها یا آزمایش فناوریهای جدید و بالقوه خطرناک قرار گیرند.
این مقاله همچنین پیشبینی میکند که رویکردهای نظارتی ضعیف در قبال هوش مصنوعی باعث میشود تا حقوق مالکیت معنوی و انگیزههای صنعتی بر دسترسی عمومی و عادلانه به درمانها و ابزارهای جدید اولویت داشته باشند. علاوه بر این، با توجه به اینکه انگیزههای سودآوری شرکتی همچنان باعث توسعه محصولات میشود، احتمالاً شرکتهای هوش مصنوعی نیز مانند سایر بخشهای فناوری سلامت، نیازهای فقیرترین افراد جهان را نادیده خواهند گرفت.
با این حال، ویتاله و شیپتون یک نقطه روشن را شناسایی کردهاند. هوش مصنوعی میتواند با تمرکز بر بهبود سیستم مراقبتهای بهداشتی، تغییرات عمیقتری ایجاد کند. برای مثال، هوش مصنوعی میتواند منابع را به طور کارآمدتری بین بیمارستانها تخصیص دهد و در تریاژ بیماران مؤثرتر عمل کند. ابزارهای تشخیصی هوش مصنوعی میتوانند کارایی و توانایی پزشکان عمومی در بیمارستانهای کوچک روستایی که فاقد متخصص هستند را افزایش دهند. حتی هوش مصنوعی میتواند خدمات اساسی و ضروری بهداشتی را ارائه دهد تا کمبود نیروی کار و تخصص را جبران کند، مانند ارائه معاینات دوران بارداری در مناطقی که دسترسی به مراقبتهای زنان محدود است.
تمام این کاربردها میتوانند منجر به دسترسی عادلانهتر به مراقبتهای بهداشتی شوند. اما این نتیجه قطعی نیست. بسته به اینکه این فناوریها چگونه و در کجا مستقر شوند، هوش مصنوعی میتواند به خوبی کمبودهای موجود در مراقبتهای بهداشتی را پر کند یا باعث بیکاری یا کارهای ناپایدار برای کارکنان فعلی بخش بهداشت شود. و اگر علل اصلی کمبود نیروی کار در حوزه بهداشت، مانند فرسودگی شغلی و مهاجرت نیروی کار به کشورهای با درآمد بالا، حل نشود، ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است تشخیص یا نظارت بر شیوع بیماری را ارائه دهند که در نهایت به دلیل عدم ظرفیت واکنش در جوامع بیفایده خواهد بود.
برای به حداکثر رساندن مزایا و کاهش آسیبها، ویتاله و شیپتون استدلال میکنند که باید قبل از گسترش بیشتر هوش مصنوعی در بخش بهداشت، مقرراتی وضع شود. اتخاذ محافظتهای مناسب میتواند از تکرار الگوهای مخرب گذشته جلوگیری کرده و مسیری جدید را ترسیم کند که تضمین کند پروژههای آینده در راستای منافع عمومی باشد.
شیپتون میگوید: «با هوش مصنوعی، ما فرصتی داریم که روش حکمرانی خود بر فناوریهای جدید را اصلاح کنیم. اما برای این کار نیاز به یک دستور کار روشن و چارچوبی برای حکمرانی اخلاقی بر فناوریهای هوش مصنوعی در حوزه بهداشت داریم که از طریق سازمان بهداشت جهانی، مشارکتهای عمومی-خصوصی بزرگ که مداخلات بهداشتی را تأمین مالی و اجرا میکنند، و کشورهایی مانند ایالات متحده، هند و چین که میزبان شرکتهای فناوری هستند، اجرا شود. پیادهسازی این امر نیاز به ادامه حمایتهای جامعه مدنی دارد.»
دیدگاهتان را بنویسید