صدای جامعه را بشنوید؛ کنترل صددرصد بر فضای مجازی غیرممکن است
به گزارش روابط عمومی مرکز توسعه کسب و کارهای نوین جوانان وندا به نقل از زومیت، مسئله حکمرانی بر فضای مجازی نیاز مهم تمام کشورها است. هر کشوری متناسب با ویژگیها، شرایط، توانمندیها و امکاناتی که دارد برای حکمرانی در این جهان راهکاری در نظر میگیرد. ما هم در ایران مسائل ریز و درشتی در مواجهه با فضای مجازی داشته و داریم و با راهحلهای خاصی با آنها برخورد کردهایم. راهکارهایی که بهویژه در عرصههای خارجی و مواجهه با پلتفرمهای بینالمللی به شکل محدودسازی و مسدودسازی بوده و فیلترینگ و سانسور را به هر راهکار دیگری ترجیح داده است.
این راهکار همواره مورد نقد مردم و کارشناسان بوده و علاوهبراین، بسیاری از تجربهها بهویژه در خصوص فیلترینگ شبکههای اجتماعی و پیامرسانها نشان داده که سیاست فیلتر کردن و ایجاد مسدودیت چندان موفقیتی حاصل نکرده است. تجربهزیسته ما نشان میدهد که بسیاری از مردم با وجود فیلتر شدن پلتفرمهایی مانند تلگرام و اینستاگرام همچنان از آنها استفاده میکنند و ظاهراً خود مسئولان هم به این امر واقف هستند، چراکه با وجود فیلتر شدن این پلتفرمهای خارجی همچنان از آنها استفاده میکنند.
در کنار این موضوع، برخی اظهارنظرها و اطلاعاتی که بعضاً توسط برخی مسئولین یا فعالان حوزه فیلترینگ مطرح میشود هم گواهی است بر شکست خوردن سیاست فیلترینگ و دیدگاههای مسدودساز و محدودکننده. نمونه اخیر این اظهارات، اعلام موضوع شکست فیلترینگ اینستاگرام بود که عضو سابق کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه از آن خبر داده است.
به گفته مومننسب، «در یک مقطع ۲۰۰ میلیارد تومان برای فیلترینگ هوشمند هزینه شد که با عوض شدن الگوی کد اینستاگرام دور زده شد» و این موضوع تنها یک نمونه از شکستهایی به شمار میرود که در زمینه فیلترینگ رخ داده و اعلام شده است.
البته ذکر چرایی نادرست بودن سیاست فیلترینگ فقط به همین استدلالها ختم نمیشود. امیر ناظمی، پژوهشگر سیاستگذاری علم و فناوری، استاد دانشگاه و معاون وزیر سابق ارتباطات، در برنامه تلویزیونی «تفاوط» در شبکه اصفهان به توضیح همین دلایل پرداخته و علاوه بر این، در سطحی کلیتر مسئله حکمرانی در فضای مجازی را نیز تحلیل کرده است.
او با بیان این که فیلترینگ باعث شده تعداد زیادی از مردم VPN نصب کنند و فیلتر را دور بزنند، نتیجه میگیرد که سیاست فیلترینگ اساساً شکست خورده و موفق نشده است. او به پیامد مهم دیگری هم اشاره کرده و میگوید: «با افزایش نیاز و استفاده از VPNها این امکان به وجود آمده که باندهای غیرقانونی فعالیت کنند و از پول حاصل از فروش VPN میتوانند قدرتهای دیگری کسب کنند و نرمافزارهای دیگری تولید کنند؛ اقدامات بعدی این باندها خطرناک است.»
محتوای پورنوگرافی در تلگرام بعد از فیلتر شدن این پلتفرم ۱۰ برابر شد
رئیس سابق سازمان فناوری اطلاعات اعتقاد دارد «سیاست فیلترینگ نهتنها ما را بهجای درستی نمیرساند بلکه وضعیت را از آنچه که میبینیم، بدتر میکند.» او در توضیح ادعای خود میگوید: «با فیلترینگ، تولید محتوایی که ما مطلوب نمیدانیم، بهشدت افزایش پیدا میکند. برای مثال، تولید محتوای پورنوگرافی در تلگرام بعد از فیلتر شدن این پلتفرم بیش از ۱۰ برابر شد. وقتی فیلتر میکنیم قدرت را از دست اندیشمندان میگیریم و به دست گروههایی میدهیم که در حوزههای درآمد نادرست فعالیت میکنند.»
حاکمیت و جامعه باید بالغتر شوند
این استاد دانشگاه اعتقاد دارد در دو موقعیت است که حاکمیت به سراغ فیلترینگ میرود: «اول، جایی که چارچوبهای فکری ما همچنان کنترل شدید را میپسندد -که در دنیای امروز اصلاً معنا ندارد؛ دوم، مواردی است که ما دوست نداریم برخی مطالب سیاسی منتشر شود.» اما به زعم ناظمی، در این موارد راهکار صحیح تغییر مناسبات میان حاکمیت و جامعه است، نه فیلتر کردن.
او این راهکار را این طور توضیح میدهد: «هم جامعه و هم حاکمیت باید بالغتر باشد تا بتوانیم در مرز مشترکی راه برویم. حاکمیت باید یاد بگیرد که اجازه دهد NGOهایی برای کاربران شکل بگیرد و جامعه هم یاد بگیرد از طریق NGOها حرفش را بزند. حاکمیت یاد بگیرد اگر موضوعی وجود دارد کارزار و طومارنویسی به راه بیندازد و جامعه هم یاد بگیرد از طریق کارزار خواستههایش را جلو ببرد.»
وقتی هنوز نظام حکمرانی مشخص نداریم، چطور انتظار داریم دنیا به حرف ما گوش بدهد؟
این موضوع نیاز به بازنگریهایی در سطح کلانتر دارد. در واقع به گفته این پژوهشگر حوزه سیاستگذاری، «ما به مدرنسازیهایی در نظام حکمرانی اینترنت نیاز داریم. ما هنوز خودمان نمیدانیم کدام نظام حکمرانی اینترنتی را میپذیریم، چطور انتظار داریم بقیه دنیا حرف ما را گوش بدهد؟»
او در ادامه توضیح میدهد که طبق این تعریف، نظام حکمرانی فعلی در کشور ما یک نظام منسجم نیست و همین موضوع به ما هشدار میدهد که گویی اساساً نظام حکمرانی دقیقی طراحی نکردهایم. او مدل نظام حکمرانی کشور را اینطور تشریح میکند: «یک تکه از این نظام حکمرانی را از نظام حکمرانی چین، یک تکه از روسیه و یک تکه را از آمریکا برداشتهایم؛ در حالی که ممکن است هیچیک از توانمندی این کشورها را هم نداشته باشیم. بنابراین، تصویر نظام حکمرانی ما یک تصویر کاریکاتوری شده است.»
ناظمی اشکال ما در طراحی نظام حکمرانی را ناشی از نگاه غلط و قدیمی ما به مسئله حکمرانی میداند: «در گذشته یک حاکمیت (government یا state) داشتیم و یک مردم، اما نظام حکمرانی (governance)، ترکیبی از این دو یعنی ترکیبی از حاکمیت و مردم است. این ترکیب به این خاطر به وجود آمده که هرچند در گذشته حاکمیتها به اندازهای قدرت داشتند که میتوانستند سیاستهایی را بگذارند و مردم از آنها پیروی کنند اما امروز دیگر این دوران به سر آمده و ما با انبوهی از بازیگران غیرحاکمیتی و غیر دولتی در دنیا روبهرو هستیم، مثل NGOها و سمنها و شرکتها، که قدرت زیادی هم دارند.»
در دنیای امروز سیاست حاصل تجمیع و برآیند تصمیمهای بازیگران مختلف است نه فرمان حاکمیت و دولت
به اعتقاد این استاد دانشگاه دوران انقضای تصوری که از قبل درباره حاکمیت داشتیم و میپنداشتیم که حاکمیت سیاستی را میگذارد و این توانمندی را دارد که جامعه را هم به سمت آن سوق دهد، رسیده است: «در دنیای امروز فقط حاکمیتها و دولتها نیستند که میتوانند فرمان بدهند. اساساً آن سیاستی که به دست میآید حاصل تجمیع و برآیند تصمیمهای بازیگران مختلف است.»
او در ادامه تأکید میکند که اگر به دنبال شنیدن و بازیگری مردم هستیم و به مردمسالاری ایمان داریم نمیتوانیم نقش و عملکرد سازمانهای مردمنهاد را نادیده بگیریم و اضافه میکند: «اما هیچکدام از نکاتی که گفتم نمونه و نمودی در نظام حکمرانی امروز ما ندارد. برای مثال در شورای فضای مجازیای که ما داریم نمایندهای از بخش خصوصی یا NGOها یا کاربران حضور ندارند. تمام صندلیها یکدست به نهادهای حاکمیتی داده شده است.»
با شعار نمیتوان بومیسازی کرد
مسئله بومیسازی امکانات و سرویسها نیز نکته دیگری است که امیر ناظمی در این گفتوگو به آن پرداخته است. به اعتقاد او، مسئله سیاستگذاری در این زمینه هم نقش پررنگی ایفا میکند. این پژوهشگر حوزه سیاستگذاری میگوید:
«در حوزه سیاستگذاری عاقلانه رفتار کردن یعنی توازن بین آن چیزی که مطلوب شما و آنچه که توانمندی شما است. بسیاری از موارد شاید در مطلوبیت شما باشد اما توانمندی تحقق آن را نداشته باشید. اگر توانمندی نداشته باشید و فقط شعار بدهید، نتیجه چیزی جز این نیست که توسط دیگران تمسخر میشوید، راهحل شما کارآمد نیست و فرصتهای دیگری را که دارید هم از دست میدهید.»
به گفته او، وضعیت سیاستگذاری در ایران چیزی شبیه به این است؛ یعنی پر از ایدئالها و مطلوبهایی که در قالب شعارها گفته میشود اما با واقعیت زیست ما الزاماً تناسبی ندارد و همین نقطه شروع مشکل است. او در ادامه به این شعارها در حوزه بومیسازی اشاره کرده و تصریح کرد:
«کشور ما پر است از منابع انسانی خلاق که اگر با سیاستگذاری درست همراه شود امکان بومیسازی بسیاری سرویسها فراهم میشود. اما اگر این نیروهای انسانی احساس کنند بومیسازی هر سرویسی، اعم از شبکه اجتماعی یا سیستم عامل و… صرفاً شعار است بلافاصله شک میکنند و اگر شک کنند، دیگر چه کسی قرار است این بومیسازی را انجام دهد؟»
البته مشکلات در خصوص بومیسازی در موارد دیگری هم دیده میشود. طبق توضیح ناظمی، در کشور ما شرایط، الزامات و توانمندی فنی برای بومیسازی هم وجود ندارد. او با ذکر مثالی این مسئله را توضیح میدهد: «برای مثال، داشتن یک موتور جستوجوی بومی نیازمند داشتن دستکم ۱۵۰ میلیون کاربر است. چنین موضوعی برای چین با جمعیتی که دارد امکانپذیر است و میتواند موتور جستوجوی خوبی ارائه کند؛ اما آیا برای ما با جمعیتی هشتاد میلیونی هم امکانپذیر است؟»
با تولید ناخالص کمتر از ۲۰۰ میلیارد دلار نمیتوان بومیسازی کرد
نکته دیگری که او مطرح میکند در خصوص توانمندی فنی است. به گفته این استاد دانشگاه، تولید ناخالص داخلی چین که با آمریکا و اتحادیه اروپا رقابت میکند با تولید ناخالص کشور ما که امروز به کمتر از ۲۰۰ میلیارد دلار رسیده قابل مقایسه نیست. با این توان فنی نمیتوان به اهدافی مثل بومیسازی و… رسید.
فقدان یک الگوی دقیق حکمرانی اینترنتی
عدهای در پاسخ به مخالفتهایی که با ایده محدودسازی و فیلترینگ مطرح میشود این سؤال را میپرسند که راه درست مواجهه با شبکههای اجتماعی بینالمللی چیست؟ درست است که مسئولین راهاندازی دفتر نمایندگی پلتفرمهای خارجی را راهکار رفع فیلتر میدانند اما ناظمی معتقد است تعیین دقیق الگوی حکمرانی اینترنت راهکار بنیادین و مناسبتری برای این امر است.
او در همین راستا سه الگوی حکمرانی اینترنت در جهان را توضیح میدهد. به گفته او الگوی اول، چندجانبهگرایی است. ایده اصلی این الگو این است که دولتها بر اینترنت کشور خود حاکمیت و امکان تصمیمگیری دارند. چین و روسیه از نمایندگان دیدگاه چندجانبهگرایی هستند.
البته لازمهی پذیرش این دیدگاه این است که سازمان ملل متحد و نهادهای زیرمجموعه آن را بپذیریم، شرطی که برای کشور ما دردسرساز به حساب میآید: «این شرط مشکلی برای چین و روسیه ایجاد نمیکند چون هر دو این کشورها عضو شورای امنیت هستند و توان این را هم دارند که از خود محافظت کنند و امکان تعامل دارند؛ اما ما چنین امکاناتی را نداریم.»
این پژوهشگر سیاستگذاری دومین الگو را اینطور توضیح میدهد: «الگوی دوم الگویی است که آمریکاییها پرچمدار آن هستند و بسیاری از کشورها هم طرفدارش هستند که به آن دیدگاه چندذینفعی گفته میشود. این الگو میگوید اینترنت امری نیست که فقط دولتها حق داشته باشند درباره آن نظر بدهند، کاربران و شرکتها و… هم حق دارند دربارهاش اظهارنظر کنند. در واقع این الگو میخواهد به بازیگران غیر دولتی گوش دهد و حاکمیت کشورها را در این زمینه کمرنگ کند.»
مدل سوم نگاهی ترکیبی از دو مدل قبلی است که کشورهای اروپایی آن را پیش میبرند. این مدل میگوید درست است که مسئله اینترنت به حاکمیت کشورها مربوط میشود اما از سویی هم چندذینفعی را میپذیرد. پیشنهاد این دیدگاه این است که باید ذیل سازمان ملل نهادی داشته باشیم که اگرچه صندلیهایش به حاکمیتهای کشورهای مختلف تخصیص داده شده، اما صندلیها و حق رأی به شرکتها و NGOها هم داده شده است.
کنترلپذیری صددرصد فضای مجازی معنای خارجی ندارد
ناظمی در ادامه توضیح میدهد که لازم است ما هم یک نظام حکمرانی برای اینترنت تعیین کنیم. البته او در این خصوص به نکته مهمی اشاره میکند: «ما هر یک از این سه مدل را که انتخاب کنیم، چیزهایی را باید از دست بدهیم. اساساً دیگر کنترلپذیری صددرصد معنای خارجی ندارد. به قول عجماوغلو، آنچه که برای توسعه لازم داریم توازن بین قدرت حکومت و قدرت مردم و جامعه است. با قدرت صددرصدی حکومت و قدرت صفر مردم توسعه امکانناپذیر میشود؛ چراکه شما را به سمت استبداد سوق میدهد. اگر تمام قدرت در اختیار جامعه باشد هم امکان توسعه وجود ندارد چون هرجومرج ایجاد میشود.»
رئیس سابق سازمان فناوری اطلاعات، در نهایت راهکار مؤثر برای مواجهه با اینترنت را پذیرش صدای جامعه توسط حاکمیت میداند: «حاکمیت ما باید بپذیرد که هرچند خواستههایی داشته که تا چند دهه قبل واجد معنا بودند اما این خواستهها با روح زمانهی اکنون ما و خواست جوانان امروز همخوان نیست. راه رفتن روی مرز باریک قدرت حکومت و قدرت جامعه تنها راهحلی است که میتواند ما را نجات بدهد.»
دیدگاهتان را بنویسید