عصب شناسان تقاطع موسیقی و حافظه را بررسی می کنند
موسیقی متن این داستان با شیاری مبهم قابل تشخیص و دلپذیر آغاز می شود. اما اگر از نوشتن دست بردارم و فقط یک ثانیه گوش کنم، موسیقی کاملاً خود را نشان می دهد.
در تکنوازی راحت و تند ترومپت فردی هوبارد بر روی نوازندگی پیانوی ملودیک و تکراری هربی هنکاک، «جزیره طالبی» را می شناسم. سپس، با انگشتانم دوباره روی کیبورد، فردی و هربی در پسزمینه محو میشوند و به دنبال آن موسیقیهای دستگاهی دیگر پخش میشوند: تغذیه صوتی فریبنده – اما نه حواسپرتی، که تمرکز و بهرهوری من را تغذیه میکند.
فکر میکنم یرن رن در جایی مشغول مطالعه است و بر تحقیقات خود تمرکز دارد که نشان میدهد موسیقی چگونه بر یادگیری و حافظه تأثیر میگذارد. احتمالاً او در حال گوش دادن به موسیقی نورا جونز یا موسیقیدان دیگری است که با او راحت است.
زیرا این روش کار میکند: موسیقیای که میشناسیم و ممکن است دوست داشته باشیم، موسیقیای که قابل پیشبینی یا حتی ایمن است — آن موسیقی میتواند به ما در مطالعه و یادگیری کمک کند. در همین حال، رن همچنین کشف کرده است که انواع دیگر موسیقی می تواند بر احساسات ما تأثیر بگذارد و خاطرات قدیمی را تغییر دهد.
رن، دکترای سال ششم. دانشجوی دانشکده روانشناسی جورجیا تک، این مفاهیم را به عنوان نویسنده اصلی دو مقاله تحقیقاتی جدید در مجلات PLOS One and Cognitive, Affective, & Behavioral Neuroscience (CABN) بررسی می کند.
رن میگوید: «این مطالعات به هم مرتبط هستند زیرا هر دو کاربردهای نوآورانه موسیقی در مدولاسیون حافظه را بررسی میکنند و بینشهایی را برای هر روز و استفاده بالینی ارائه میدهند.
تاکری براون، مشاور دانشکده رن و یکی از نویسندگان این مطالعه، توضیح میدهد که تحقیقات جمعی تأثیرات موسیقی را به روشهای بسیار متفاوتی بررسی میکند.
براون، عصبشناس شناختی که آزمایشگاه MAP (حافظه، تأثیر و برنامهریزی) را اداره میکند، میگوید: «یک مقاله به این میپردازد که چگونه موسیقی در اولین شکلگیری آن، کیفیت حافظهتان را تغییر میدهد — این در مورد یادگیری است. اما مطالعه دیگر بر خاطراتی که قبلاً داریم متمرکز است و میپرسد آیا میتوانیم احساسات مرتبط با آنها را با استفاده از موسیقی تغییر دهیم.
ایجاد حال و هوا با موسیقی
وقتی فیلمی را با موسیقی قوی تماشا می کنیم – موسیقی ایجاد شده برای القای احساسات – آنچه می شنویم ما را دقیقاً به جایی که آهنگساز می خواهد ما را راهنمایی می کند. در مطالعه CABN خود، رن، براون و همکارانشان از دانشگاه کلرادو (از جمله استادیار سابق فناوری جورجیا، گریس لزلی) گزارش دادند که این نوع “موسیقی خلقی” همچنین می تواند به اندازه کافی قدرتمند باشد تا نحوه به یاد آوردن گذشته خود را تغییر دهد.
مطالعه آنها شامل 44 دانشجوی رشته فناوری جورجیا بود که در حالی که یک خاطره سخت را به یاد می آوردند به موسیقی متن فیلم گوش می دادند. رن سریعاً به این نکته اشاره میکند که این یک کارآزمایی بالینی نبود، بنابراین این شرکتکنندگان بهعنوان افرادی که از اختلالات خلقی رنج میبرند شناسایی نشدند: «ما میخواستیم با یک گروه تصادفی از مردم شروع کنیم و ببینیم آیا موسیقی قدرت تعدیل احساسات را دارد یا خیر. سطح حافظه آنها.”
معلوم می شود، این کار را می کند. شرکت کنندگان به موسیقی متن فیلم گوش دادند و احساسات جدیدی را در خاطرات خود گنجاندند که با حال و هوای موسیقی مطابقت داشت. و اثر ماندگار بود. یک روز بعد، هنگامی که شرکت کنندگان همین خاطرات را به یاد آوردند – اما بدون همراهی موسیقی – لحن احساسی آنها همچنان با آهنگ موسیقی روز قبل مطابقت داشت.
محققان میتوانند همه این اتفاقات را با fMRI (تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی) تماشا کنند. آنها میتوانستند تغییر فعالیت مغز را در شرکتکنندگان مطالعه، افزایش ارتباط بین آمیگدال، جایی که احساسات پردازش میشوند، و سایر مناطق مغز مرتبط با حافظه و اطلاعات را مشاهده کنند.
رن میگوید: «این موضوع انعطافپذیری حافظه در پاسخ به موسیقی را روشن میکند و نقش قدرتمندی که موسیقی میتواند در تغییر خاطرات موجود ما ایفا کند.»
رن خودش یک نوازنده چند ساز است که در ابتدا قصد داشت یک نوازنده حرفه ای باشد. او در مقطع لیسانس در دانشگاه بوستون، یک رشته دوگانه را در تولید فیلم و طراحی صدا و روانشناسی دنبال کرد.
او راهی برای ترکیب علایق خود در موسیقی و علوم اعصاب پیدا کرد و به این موضوع علاقه مند است که چگونه موسیقی درمانی می تواند برای کمک به افراد مبتلا به اختلالات خلقی مانند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) یا افسردگی طراحی شود، “به ویژه در مواردی که ممکن است فردی در موارد منفی بیش از حد اغراق کند. رن می گوید: اجزای یک حافظه.
براون میگوید: هیچ ماشین زمانی وجود ندارد که به ما این امکان را بدهد که به عقب برگردیم و موسیقی شاد را در میکس وارد کنیم، در حالی که یک اتفاق بد رخ میدهد و خاطرهای در حال شکلگیری است، “اما میتوانیم خاطرات قدیمی را در حین گوش دادن به موسیقی تاثیرگذار بازیابی کنیم.” و شاید بتوانیم به مردم کمک کنیم تا احساسات خود را تغییر دهند و لحن عاطفی مرتبط با خاطرات خاص را تغییر دهند.
در آغوش گرفتن افراد آشنا
مطالعه دوم چند سوال قدیمی را مطرح می کند: آیا هنگام کار یا مطالعه باید به موسیقی گوش دهیم؟ و اگر چنین است، آیا انواع موسیقی مفیدتر از سایرین وجود دارد؟ پاسخ به هر دو سؤال ممکن است، حداقل تا حدی، در پارامترهای گسترده سلیقه شخصی باشد. اما با این وجود، محدودیت هایی وجود دارد.
به توصیف من از «جزیره طالبی» در ابتدای این داستان و اینکه چگونه یک استاندارد قدیمی جاز آشنا به حرکت مغز و انگشتان این نویسنده کمک کرد، فکر کنید. به همین ترتیب، نورا جونز زمانی که رن در حال کار بر روی تحقیقات جدید در مورد موسیقی و حافظه است، به او کمک می کند. اما اگر به دلایلی میخواستم تمرکزم را آزمایش کنم، نوع دیگری از جاز را مینواختم، شاید بیباپ دهه 1950 با سرعت دیوانهوار و لحن غیرمرکزش، یا احتمالاً گروهی از گربههایی که جیغ میکشند. همان اثر. توجه من را می طلبد و هیچ کاری انجام نمی شود.
برای این مطالعه، رن هدایای خود را به عنوان یک نوازنده و آهنگساز با علایق تحقیقاتی خود در بررسی اینکه آیا موسیقی می تواند توانایی ما در یادگیری یا به خاطر سپردن اطلاعات جدید را بهبود بخشد یا آسیب برساند، ترکیب کرد. او میگوید: «ما میخواستیم پتانسیل موسیقی را بهعنوان وسیلهای که به ما کمک میکند اطلاعات را راحتتر به خاطر بسپاریم، بررسی کنیم. (نمونه ای از دستگاه یادگاری «Every Good Boy Does Fine» است که مخفف E-G-B-D-F است و به نوازندگان جدید پیانو کمک می کند ترتیب نت ها را روی صفحه کلید یاد بگیرند.)
از 48 شرکتکننده در این مطالعه خواسته شد تا در حین گوش دادن به انواع مختلف موسیقی، دنبالههایی از اشکال انتزاعی را بیاموزند. رن یک قطعه موسیقی را با یک الگوی سنتی یا آشنا از لحن، ریتم و ملودی نواخت. او سپس دقیقاً همان مجموعه نتها را نواخت، اما از نظم خارج شد و به قطعه ساختاری آتونال داد.
وقتی به موسیقی آشنا و قابل پیشبینی گوش میکردند، شرکتکنندگان دنبالهای از اشکال را سریعتر یاد میگرفتند و به یاد میآوردند زیرا مغزشان یک چارچوب ساختاریافته یا داربست برای اطلاعات جدید ایجاد میکرد. در همین حال، موسیقی آشنا اما نامنظم (به این نویسنده و نمونه بی باپ فکر کنید) یادگیری را برای شرکت کنندگان دشوارتر می کرد.
رن، که میخواهد تمرکز خود را بر مکانیسمهای عصبی که موسیقی از طریق آن بر رفتار انسان تأثیر میگذارد، عمیقتر کند، میگوید: «موسیقی بسته به آشنایی و ساختارش، میتواند به حافظه ما کمک کند یا مانع از آن شود».
او قصد دارد دکترای خود را به پایان برساند. دسامبر امسال تحصیل می کند و به دنبال موقعیت های تحقیقاتی پسا دکتری است که به او اجازه می دهد به کاری که در Georgia Tech آغاز کرده است ادامه دهد. با تکیه بر آن، رن میخواهد درمانهای مبتنی بر موسیقی را برای شرایطی مانند افسردگی یا PTSD توسعه دهد، در حالی که استراتژیهای توانبخشی جدیدی را برای جمعیتهای مسن و افراد مبتلا به زوال عقل نیز بررسی میکند.
رن میگوید: «این مطالعات اولیه نشان میدهد که موسیقی بسته به آشنایی و ساختار آن میتواند به حافظه ما کمک کند و مانع از آن شود». “من هیجان زده هستم که عشق مادام العمر خود به موسیقی را با علاقه ام به حافظه انسانی گرد هم بیاورم. زیرا فکر می کنم مرحله بعدی تحقیق من می تواند شواهد ارزشمندی برای حمایت از توسعه مداخلات مبتنی بر موسیقی برای سلامت روان و عملکرد شناختی ارائه دهد.”
دیدگاهتان را بنویسید