بوم ناب در کسب و کار چیست؟

بوم ناب

بوم ناب (Lean Canvas) وسیله‌ای برای کسب و کار است که کمک می‌کند هرچه زودتر ایده‌ی خود را برای درآمد بیشتر و جذب مشتری، پرورش دهید و آن را اجرا کنید. بوم ناب به‌ شدت تحت تأثیر «نوپای ناب» است. نوپای ناب یک سری ابزار‌ها از بهترین روش ها است که ما برای ساخت محصولات موفق استفاده می‌کنیم و ساخت این بوم ممکن تنها چند دقیقه زمان ببرد. بوم ناب که به شدت تحت تأثیر متدلوژی استارتاپ ناب قرار گرفته است، به عنوان یک برنامه هدفمند برای راهنمایی کارآفرینان از ایده پردازی تا ایجاد یک استارتاپ موفق، استفاده می‌شود. هنگام شروع کار، بوم کسب و کار ناب و بوم مدل کسب و کار شبیه به یکدیگر هستند چراکه هردو کمک می‌کنند تا تصویری از کسب ‌و کار را در یک قاب بزرگ داشته باشیم. ولی تفاوتی که باهم دارند این است که، تمرکز بوم کسب و کار ناب بر کارآفرینی است و برای کسب و کارهای نوپا طراحی شده است. این بوم با جذب ایده‌های شما و جمع‌آوری بازخوردها و تکرار پویای این فرآیند سبب می‌شود تمرکز بیشتری بر روی کسب و کار خود داشته باشید.

مزایای بوم کسب و کار ناب

  • برای اینکه بتوان یک کسب و کار را ارزیابی کرد، از ابزارهای اندازه‌گیری کمک می‌گیرد.
  • در شرایطی که از کار مطمئن نیستیم،‌ می‌توانیم فرضیات و داده‌های ناقص را به کار بگیریم.
  • این بوم تمرکز خود را بر روی فهم مشکل و حل آن توسط کسب‌ و کار قرار داده است.
  • به کمک بلوک راهکار، ایده‌های ساده را برای حل مشکلات بررسی می‌کند.

اجزای بوم ناب

مشکل (Problem):

شما وقتی می‌خواهید محصول یا خدماتی را عرضه کنید باید تقاضایی برای اون محصول وجود داشته باشد. هر بخش از مشتری که قصد تعریف آن را دارید مشکلات خاص خود را دارد و هدف کسب و کار شما حل مشکلات خاصی از مشتری با خدمات یا محصولی که داریم، است. شما می‌خواهید تمام اجزای کسب و کار خود را بر روی این بلوک ساختمان بسازید. بنابراین، این بخش باید حداکثر دارای سه مشکل مشتری هدف باشد، که اولویت بیشتری دارند. مثال : وقتی که سایت یوتوب فیلتر شد، کاربرای ایرانی نیاز به یه جایگزین پر سرعت برای آپلود و مشاهده ویدیو داشتند. آپارات متوجه نیاز کاربران شد و اون رو پیدا کرد و پروژه خودش رو لانچ کرد. و چون به خوبی این نیاز رو شناخته بود، با استقبال خیلی خوبی رو به رو شد.

ساختار هزینه ها (Cost Structure):

هزینه‌های کسب و کار چقدر هستند و منبع آن از کجاس؟ برای محاسبه دقیق تر، می‌توانید هزینه‌های مهم و اصلی را تعیین و هزینه‌های ثابت و متغیر را از یکدیگر جدا کنید. در بوم مدل کسب و کار هم این بخش را داشتیم ، ولی در این بوم، یعنی بوم ناب شما باید کمی با اعداد واقعی کار کنید، نه فقط سرفصل هزینه ها ، موارد را لیست کنید و بصورت واقعی به آنها بپردازید. این بخش رابطه مستقیمی با بخش جریان‌های درآمدی شما دارد و بکارگیری این دو بخش در نهایت تعیین می‌کند که آیا استارت آپ شما سود می‌دهد یا خیر.

بخش بندی مشتری (Customer Segment):

اولین قدم برای درک کسب و کار شما این است که مشتری خود را بشناسید و آن را کشف کنید. همچنین شما تنها زمانی می‌توانید مشکلات را به درستی حل کنید که، مشکلاتی که با آن‌ها روبرو هستید را به خوبی بشناسید. البته باید گروه‌های بزرگ مشتریان را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و سپس آن را به‌ عنوان بخش مشتری در نظر بگیرید. بنابراین، اگر بیش از یک بخش مشتری وجود دارد، باید یک بوم مجزا برای هر کدام تهیه کنید.

جریان‌های درآمدی (Income streams):

روش درآمد زایی کسب ‌و کارتان به مدلی که انتخاب کرده‌اید بستگی دارد. بیشتر وقت ها فرد در ازای ارائه‌ی محصول یا خدمت برای رفع نیاز‌های کاربران، از مشتری پول دریافت می‌کند. با این‌حال، معمولاً در زماني که کسب ‌و کار شروع می‌شود، به خاطر اینکه مشتری جذب شود، قیمت‌های بسیار پایین در نظر گرفته می‌شود. چند مدل درآمدی رایج وجود دارد که می‌توانید با درنظرگرفتن شرایط کسب‌وکار خود از آن‌ها استفاده کنید:

  1. درآمد مستمر : درآمدی که از پرداخت‌های متوالی، بابت خدمات مستمر یا خدمات پس از فروش،کسب می‌شود.
  2. اعطای مجوز : هزینه‌ای که فرد برای گرفتن مجوز یا استفاده از اموال معنوی شرکت پرداخت می‌کند.
  3. درآمد بر اساس یک تراکنش : درآمدی که از طریق یک بار پرداخت مشتریان کسب می‌شود.
  4. فروش دارایی : کسب درآمد از طریق فروش مالکیت خدمات، به فرد متقاضی
  5. هزینه گرفتن اشتراک : دریافت هزینه متوالی، در مدت مشخص از مشتری، بابت استفاده از محصول شرکت.
  6. تبلیغات : هزینه‌ای که بابت تبلیغ محصول، خدمات و یا برند از مشتری گرفته می‌شود.
  7. اجاره : دریافت هزینه از مشتری به مدت مشخصی، که در ازای حق استفاده از کالا یا خدمات گرفته می‌شود.

شاخص های کلیدی عملکرد (Key Metrics):

معیاری قابل ‌اندازه‌گیری است که نشان ‌دهنده میزان دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌ شده می‌باشد. برای شما ضروری است که برای کسب و کار خود در هنگام اندازه گیری برنامه ریزی کنید که چه معیارهایی را اعمال خواهید کرد. این تنها راهی است که می‌توانید بر تیم  نسبت به نتایج حاصل شده، نظارت داشته باشید. شاخص‌های کلیدی عملکرد، به یک استارت آپ کمک می‌کند تا میزان پیشرفت و تحقق اهداف سازمانی را تعیین و اندازه‌گیری کند. وقتی که یک شرکت مأموریت خود را تجزیه‌ و تحلیل اهداف انجام داد و خود را تعریف کرد، باید پیشرفت را در جهت رسیدن به این اهداف اندازه‌گیری کند. همچنین ابزار اندازه‌گیری را ارائه می‌دهد و شواهد عینی از مسیر پیشرفت در جهت دستیابی به یک نتیجه مطلوب را فراهم می‌آورد.

شركای كلیدی (Key partners):‌

می‌توان به درآمد رسیدن بعضی از محصولات را، بر اساس اولین شركای كلیدی Key partners واقعی پیش‌بینی کرد. اما اگر دارای یك استارت آپی هستید که به صورت شناخته شده نیست، یا یك محصول جدید دارد، در ابتدای کار تلاش برای پیدا کردن شرکای كلیدی، ممكن است هدر دادن وقت باشد. همچنین امکان دارد به مرور زمان، شركا برای بهینه‌ سازی مدل كسب و كار شما اهمیت پیدا كنند، ولی ریسكی كه در اینجا وجود دارد، ناكارآمدی در ساختار هزینه و كانال‌های توزیع است و کم بود شركا نیست.