توضیحات
موضوع بازآفرینی زندگی و اکتشاف دوباره ی آن، بسیار برای من ارزشمند است وقتی بیست و یک سال داشتم به عنوان کارگر ساختمان کار میکردم در نیمه ی زمستان ساعت پنج صبح از خواب بیدار میشدم برای رسیدن به محل کارم باید سوار سه اتوبوس میشدم و تمام روز مصالح ساختمانی را جا به جا می کردم. در آن روزها ناگهان الهامی به من رسید و چون وحي منزل زندگی ام را تغییر داد! با دریافت آن ،الهام فهمیدم خودم مسئول حوادثی هستم که برایم اتفاق می افتد.
در آپارتمان کوچک یک خوابه ام نشسته بودم که گویی ناگهان نوری بر صورتم تابید! تصوّر کنید اینکه من مسئول همه چیز بودم. از آن روز به بعد هر کاری که قصد انجامش را داشتم کاملاً بر عهده ی خودم بود و هیچ کس کاری برای من انجام نمی داد.
در آن لحظه تصمیم گرفتم تمام گذشته ام را پشت سر بگذارم و برای نخستین بار دوباره خود را کشف کنم تا جایی که میتوانستم چشم به آینده دوختم: «واقعا چه تصمیمی برای آینده ام دارم؟ واقعا می خواهم با زندگی ام چه کنم؟»
البته من تمام چیزهای معمولی را میخواستم از جمله شغلی که در ازای انجام صحیح کاری که از آن لذت میبردم، پول خوبی به من بدهد، ارتباطاتی شاد سلامتی و بالآخره استقلال مالی.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.