توضیحات
از دوران کودکی فهمیدم آنچه که مردم می گویند، در واقع آن چیزی نیست که موردنظر آنهاست. می دانستم که اگر افکار واقعی آنها را بخوانم و پاسخ درستی به نیازهایشان بدهم می توانم کاری کنم تا مطابق میلم رفتار کنند و کاری را که می خواهم انجام دهند. من در یازده سالگی پول توجیبی ام را از راه فروش حضوری اسکاچ در مقابل در می آوردم. من با نگاه به دستان افراد به سرعت می فهمیدم که آنها از مـن درب خانه ها اسکاچ خواهند خرید یا نه. وقتی دری را می زدم اگر کسی تمایلی به خرید نشان نمی داد اما دستهایش باز بود و کف دستش را به من نشان می داد می فهمیدم که می توانم بیشتر اصرار کنم. زیرا هر چقدر فرد خود را بی اعتنا نشان می داد اما حالت تهاجمی نداشت. اگر کسی با صدای ملایم به من می گفت دور شوم اما از انگشت اشاره اش استفاده می کرد و یا دستش را مشت می کرد، می فهمیدم که بهتر است هر چه سریع تر بروم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.